بازگشت به خانه
داستان خرگوش کوچولو و آموزش ایمنی در خیابان | داستان کودکانه آموزنده برای عبور بیخطر + نکات ایمنی

خرگوش کوچولو و آموزش ایمنی در خیابان | داستان کودکانه آموزنده برای عبور بیخطر + نکات ایمنی

داستان خرگوش کوچولو و گذر از خیابان یک قصه کودکانه جذاب و آموزنده است که خطرات عبور نادرست از خیابان و راههای ایمن گذر کردن را به کودکان آموزش میدهد. این داستان درباره پاپی، خرگوش بازیگوشی است که توپش به وسط خیابان میافتد و با یک اتفاق خطرناک روبهرو میشود. مامان خرگوشه به او یاد میدهد همیشه اول بایستد، گوش کند، به چپ و راست نگاه کند، از خط عابر پیاده استفاده کند و همراه بزرگترها از خیابان عبور کند. این کتاب مصور با زبان ساده و تصاویر جذاب، قوانین ایمنی در ترافیک، اهمیت توجه به چراغ راهنمایی و همکاری با والدین را به کودکان میآموزد. مناسب برای والدین، مربیان و کودکان 3 تا 8 سال جهت آموزش عبور ایمن از خیابان و پیشگیری از حوادث ترافیکی.


عنوان: خرگوش کوچولو و گذر از خیابان

در یک روز آفتابی، پاپی، خرگوش کوچولوی بازیگوش، توی حیاط خانهاش مشغول بازی بود. او عاشق فوتبال بود و با توپ قرمزش مدام به این طرف و آن طرف میدوید. اما ناگهان توپ از کنترلش خارج شد و به وسط خیابان پرید! پاپی بیاختیار دوید تا توپش را بگیرد، اما ناگهان صدای بوق بلندی شنید...

«بییییپ! بییییپ!»

یک ماشین قرمز تند تند نزدیک میشد! پاپی از ترس یخ زد و نمیتوانست حرکت کند. خوشبختانه راننده ماشین ترمز کرد و دقیقاً جلوی او ایستاد. پای پاپی میلرزید و قلبش تند میزد...

همان موقع، مامان خرگوشه با عجله خودش را رساند. او پاپی را بغل کرد و گفت: «عزیزم، خیابان جای بازی نیست! همیشه باید اول بایستی، گوش کنی، نگاه چپ و راست کنی و بعد با آرامش عبور کنی». پاپی با چشمان اشکآلود گفت: «اما توپم اون طرف بود...». مامان مهربانانه پاسخ داد: «اگر توپ یا هرچیز دیگری به خیابان افتاد، اول به بزرگترها بگو. آنها کمک میکنند تا درست و بیخطر آن را برداریم».

آن روز، مامان به پاپی یاد داد که چگونه از خط عابر پیاده استفاده کند، به چراغ راهنمایی توجه کند (حتی اگر سبز بود باز هم نگاه کند)، و هرگز بدون همراهی بزرگترها از خیابان رد نشود. پاپی قول داد همیشه این قوانین را رعایت کند.

از آن به بعد، هر وقت پاپی میخواست به پارک برود یا توپش به خیابان میافتاد، اول نفس عمیقی میکشید، مثل یک قهرمان به چپ و راست نگاه میکرد، دست مامان یا بابا را میگرفت و با اطمینان رد میشد. حتی به دوستانش هم یاد میداد: «اول بایستید، گوش کنید، نگاه کنید و بعد بروید!».

پیام آموزنده:

خیابان مانند یک رودخانه پراز ماشینهای تندرو است. با احتیاط و همراه بزرگترها از آن عبور کنید. یادتان باشد، ایمنی مهمتر از توپ، دویدن یا عجله کردن است!

پایان. 🐰🚦