بازگشت به خانه
داستان داستان صوتی تلاش های بیهوده

داستان صوتی تلاش های بیهوده

بعضی مواقع کار هایی که می کنیم بیهوده و است و باید تلاش کنیم که تلاش بیهوده نکنیم.


مسافری به داخل یکی از قطارهای نیویورک پرید و به مامور قطار گفت: می خواهم به فوردهام بروم. مامور قطار گفت: اما این قطار شنبه ‎ها در«فوردهام» توقف ندارد!

تنها کاری که می توانم برای شما انجام بدهم، این است که وقتی در ایستگاه فوردهام سرعت قطار کم شد، در را باز کنم و شما بیرون بپرید. یادتان باشد، وقتی بیرون می پرید در مسیر قطار و با همان سرعت بدوید و گرنه با صورت به زمین خواهید خورد.

در ایستگاه فوردهام در باز شد و مامور قطار با ضربه ای مسافر را بیرون راند. او هم به توصیه ی مأمور موازی با قطار شروع به دویدن کرد. اما مأمور دیگری او را دید، و در را باز کرد و او را به درون قطار کشید و گفت: دوست من! شما باید آدم خیلی خوش شانسی باشید! این قطار روزهای شنبه در فوردهام نمی ایستد!